فردای اقتصاد: در زندگی بارها و بارها نیاز به تصمیمگیری داریم. در تصمیمگیریهای دشوار عجله میکنیم تا از شر هیجانات و احساسات ناخوشایندمان خلاص شویم. اما هدایت آن احساسات، فرایندی که اینهورن، استاد مدرسه کسبوکار دانشگاه کلمبیا در مقاله خود برای نشریه هاروارد بیرنس ریویو آن را "کنترلکننده احساسات" میخواند، میتواند به ما کمک کند اطمینان حاصل کنیم که به درستی تشخیص دادهایم چه تصمیمی باید اتخاذ کنیم تا با شفافیت و اعتماد به پیش برویم.
این استاد دانشگاه کلمبیا مینویسد": به تازگی سخنرانیای داشتم در دانشگاه کورنل در رابطه با این که چگونه از موفقیت تصمیماتی که میگیریم اطمینان حاصل کنیم. از حدود 2 هزار نفر از مخاطبان خواستم بگویند آیا وقتی با یک تصمیم بزرگ مواجه میشوند، از اینکه اشتباه کنند میترسند یا خیر. 92 درصد از حضار پاسخ مثبت دادند.
سپس از حضار خواستم یک یا دو کلمه در توصیف نوع اشتباهاتی که نگران هستند انجام دهند، بنویسند. اغلب پاسخها حکایت از آن داشت که اغلب ما نگران این موضوع هستیم که مبادا بیش از حد به استعداد و هوش ذاتی خود اتکا کرده باشیم. بویژه حضار نگران آن بودند که مبادا تصمیمات احساسی بگیرند.
اگر بسیاری از ما نگران هستیم که با عجله در تصمیمگیری مرتکب اشتباه میشویم، پس چرا این کار را میکنیم؟ واقعیت این است وقتی که ما با تصمیمات دشوار و پیچیده روبرو میشویم، احساسات دشوار و پیچیدهای هم تجربه میکنیم. بسیاری از ما نمیخواهیم همنشین این احساسات ناخوشایند شویم پس زود تصمیم میگیریم. اما این کار منجر به اتخاذ تصمیمات ضعیف میشود. در چنین شرایطی نمیتوانیم مشکلات در دست را به درستی حل کنیم و در نهایت احساسات بدتری به سراغمان میآید. این یک دورباطل غیرمولد است که تصمیمات ما را با احساسات منفی پایان میدهد. اما کنترل این احساسات میتواند سلاح مخفی شما در اتخاذ تصمیمات بهتر باشد. فرآیند میتواند به سادگی شناسایی چند مورد باشد: 1) احساساتی که هنگام مواجهه با تصمیم تجربه میکنید 2) احساساتی که میخواهید تجربه کنید وقتی پس از اتخاذ تصمیم در آینه رو به عقب میبینید. چه میبینید؟ با نتیجه رضایتبخش یک تصمیم در زندگی شما چه بهبودی حاصل میشود؟
این تمرین چهار بخشی به ما اجازه میدهد که مغز ما یا قوای تصمیمگیریمان احساساتمان را چک یا هدایت کند، طوری که انتخابهای واکنشی نداشته باشیم.
1. تصمیمی را که باید بگیرید، شناسایی کنید.
وقتی سعی میکنیم یک مشکل غامض را حل کنیم، اغلب مجبوریم به اطلاعات زیاد در هم پیچیدهای علاوه بر احساساتمان نظم ببخشیم. بنابراین، نخستین کار برای انجام این است که تشخیص دهیم باید چه تصمیمی بگیریم.
2. احساساتتان در مورد تصمیمی که باید بگیرید چیست؟
وقتی که در اندیشه یک تصمیم بزرگ هستید، احساسات خود را مد نظر قرار دهید. احساس غالبی که حس میکنید چیست؟ ترس است؟ هیجان است؟ حس دلگرمی است یا شاید اشتیاق نسبت به فرصت پیش رو؟ آیا احساسات شما بر پایه تجربیات پیشین یا دیگر منابع اطلاعات است؟ نامگذاری بر احساساتمان میتواند کمک کند فضای کوچکی بین احساسات و اقداماتمان ایجاد کنیم. ایجاد این فاصله به ما اجازه میدهد هیجانات را مورد سنجش قرار دهیم و از احساس آن آگاهی یابیم بدون آن که اجازه دهیم احساسات، تصمیم ما را به پیش ببرد و جایگزین تفکر آگاهانهمان شود.
3- موفقیتتان و احساس ناشی از آن را تصویرسازی کنید.
تصور کنید که یک تصمیم موفقیتآمیز گرفتهاید. حالا چه احساسی به شما دست میدهد؟ آیا احساس انجام درست کار یا رهایی میکنید؟ آیا جهتگیری درستتری برای آینده دارید؟ آیا جایگاه شغلیتان را ارتقاء دادهاید یا شاید روابطتان را تقویت کردهاید؟
4- از کنترلکننده احساسات استفاده کنید.
حالا که تصمیم اولیه خود را مورد ارزیابی قرار دادید، اگر از کنترلکننده احساسات استفاده کنید باید این پرسش را بپرسید: آیا تصمیمی را که میگیرید به درستی تشخیص دادهاید؟ گاهی بازبینی نشان میدهد که اینطور نبوده است.
اغلب فکر میکنیم برای فرآیند تصمیمگیری زمان نداریم و نمیخواهیم در بند احساسات ناخوشایند گرفتار شویم. آسانتر است که تصمیمات پیچیده را به احساساتمان محول کنیم. به نظر میرسد استفاده از قدرت منطق و تفکر، جادویی است اما اینطور نیست. فقط نیازمند تلاش سخت در جهت اجتناب از عجله است تا احساساتمان را ببینیم. باید احساساتمان را شناسایی کنیم و آنها را بپذیریم. استفاده از قدرت منطق و تفکرمان ما را در وضعیت شراکت و همکاری با احساساتمان قرار میدهد نه در وضعیت هدایتشدن از سوی آنها.
منبع: HBR
نویسنده: چریل استراوس اینهورن، استاد مدرسه کسبوکار دانشگاه کلمبیا
مترجم: شادی آذری حمیدیان
تبادل نظر